پیرزن از ته کوچه کهنه پیچید ، در حالیکه برقه اش را روی صورتش گذاشت . پسر با چشمانی که همه جا را به جز جلو می پائید با نهایت سرعت با موتور CG در امتداد جدول وسط خیابان میراند . پیرمرد ، کنار خیابان فقط سیگار می فروخت . دختر ، از تاکسی پیاده شد و یادش رفت بقیه پولی را که به راننده داده بود٬ بگیرد . گربه کوچک کنجکاوانه با چشمانی براق ، حرکت اتوموبیلها را تماشا می کرد .
در پس موسیقی دلنواز یک ترمز طولانی ، صورت پسر مسیر ۲۰متری آسفالت کنار جدول را بوسیده بود. دختر با یک زخم قلبی عمیق ، با جسمی بی هوش کنار پیرمرد افتاده بود . پیرمرد آخرین پاکت سیگارش را فروخته بود . پیرزن زیر لب وردش را خوانده بود و لبخند میزد ، گر چه از زیر برقه صورتش کاملا پیدا نبود . در شلوغی ترافیک ، گربه به آرامی عرض خیابان را طی کرد .
سلام بر ناخدا
اینجا کشتیه یا دریا میشه گفت دریا چون آبیه
ممنون که اومدی
تنوع ایجاد شد
ولی منظورتون از چه دانلود سفیدی نفهمیدم
یعنی وبلاگم به درد نخوره اگه این طور باشه همین ساعت می بندم ولی بازم ممنون و با انتقادتون خوشحالم کردید
بدرود
سلام
ناخدای گرامی
از طرف دو تا وبلاگ میام اول عشق
من چیزی زیباتر از لحظات عشقی پیدا نکردم
دوم از طرف دانلود
ممنون نظر لطف شمارو میرسونه
اگه اجازه لینک دین خوشحال میشم
بازم ممنون و بای
www.doot.blogsky.com
خواهش می کنم.
ممنون ناخدا
خواهش
سلام/مایل به تبادل لینک با شما هستم/ سری هم به قایق ما بزن/ منتظرم/خبرم کن
ممنون از لطف شما . حتما .چشم
http://33x.blogsky.com
پاکش نمی کنم تا جیگر بعضی ها در بیاد!!!
برای نظر دادن راجع چنین داستانهایی باید بیشتر وقت گذاشت البته شاید فقط یک داستان کوتاه باشد همین! اما بعضی مواقع آدم می ترسد که نکند پشت همین داستان کوتاه رویدادهای قطعه-قطعه معنایی نهفته باشد. من محافظه کارم! موفق باشید
شمام مختارید نسبت به فیلتر پالایشی خودتون نظر بدید.
سلام
من هم گاهی "حسین" !!!
سلام
ممنون سر زدی.وبلاگ پرمحتوایی داری ایشا... سر فرصت همشو میخونم.
نه! همون داستانو بگو..
من یه عالمه منتظر آخرش موندم.
پارت شیشم بچه ای که می خواست منو بخوره.
کار اصلی تو اونه..
باشه . ولی اگه کار اصلی من اونه . کی به من حقوق و دستمزد میده ؟