هی سیاه!
اگر من از تو خواهش کنم برایم می نوازی؟
دوست دارم گیتارت را از آن کاور چرمی کهنه و خاک گرفته بیرون بیاوری و بلوز را بزنی
آنوقت من هم با صدایم همراهیت می کنم - صدایم خش دارد
هی سیاه !
می خواهم آن ترانه را بخوانم که تو هم دوست داری
درست است دل ندارم - اما
می دانم دلت چروک شده
هی سیاه !
تا بحال پرواز کرده ای از بالا به خودت نگاه کنی
پس گیتارت را بیرون بیاور
بلوز بزن
هی سیاه !
من و تو زاده ی رنجیم .
شاید تو John Lee Hooker باشی !
اما من هیچکس نیستم !
هی سیاه !
بوی قهوه می دهم
آن طوری نگاهم نکن
بلوز بزن - صدایم خش دارد
در خلوت یاس های پر احساس،
کنار آینه هایی از جنس باران،
هر کجا که تنهایی می شکند ،
هر کجا که اولین فرشته خدا را صدا می زند،
روی زمزمه گل های سرخ،
مثل همیشه به دنبال تو می گردم
زیبا نوشتی.
سلام
خیلی عالی بود
خیلی با متن حال کردم
باز هم پیشم بیا
salam...weblloge jalebi dari...mishe webloge mano tush link koni...?man weblogeto link kardam...
هی سیاه....من و تو زاده ی رنجیم...زیبا بود...
چرا انقدر سیاه ؟؟؟
نه
میتونیم برا خودمون قشنگش کنیم
ممنونم.
هی سیاه !
تا بحال پرواز کرده ای از بالا به خودت نگاه کنی
زیبا بود اما کاش این همه سیاه نبود ...
شاد باشی
salam.inghadram ke to migi siyah nist.ba in siyahi khodeto khaste nakon khasteeeeeeee