لنج

کلمات کوچک شناور در خیال های بزرگ

لنج

کلمات کوچک شناور در خیال های بزرگ

اولین تکان پائیزی

ناز تو را در اولین تکان پائیزی برگ های گل ابریشم حس کردم. که فضایی پر از اندوه بود و دلتنگی. و من پدر ترانه هایم شدم . تا دلم زنگ نزند.

کوه

دیوان کلمات معصومانه ات را پشت آخرین قطره خورشید گذاشتم. تا با تمام حرارتش غروب کند. هیچ فیلسوفی را توانایی رویارویی با فلسفه ی چشمان تو نیست.

نوعی دیگر

از کوتاهی زمان انتظار نمی توان گفت چون خوانده های درک نشده خیلی بسیارند. و تکرار تصاویری نا مفهوم و صدا های گنگ پچ پچ لحظات از دست رفته.