وقتی ابر های خاکستری
روی ماه را می پوشانند
دیگر همه چیز تمام شده
و
تو
تو یک بازنده تمام عیاری ، وقتی پول نداری تا بهشت دربست بگیری !
تو یک بازنده تمام عیاری ، وقتی می پنداری هنوز زنده ای !
تو یک بازنده تمام عیاری ، وقتی ساعت کوک شده در زمان از دست رفته زنگ میزند !
تو یک بازنده تمام عیاری ، وقتی تکیه گاهت به تو تکیه میکند .
تو یک بازنده تمام عیاری ، وقتی جغد محبوبت از قفس وجودت فرار میکند !
تو یک بازنده تمام عیاری ، وقتی کویر سبز دلت یک چشمه جوشان همیشه خشک دارد !
درود بر تو بازنده ، وقتی با تمام باخته هایت به سرزمین برنده ها کوچ می کنی .
خیلی قشنگ بود.شاعر هم بودین و ما..؟
راستی تو بودی اون روز توی اداره آموزش و پرورش ناحیه یک دم در منتظر نشسته بودی ؟ اگه هم تو نبودی خیلی شبیه خودت بود .... نکنه همزاد داری ؟