لنج

کلمات کوچک شناور در خیال های بزرگ

لنج

کلمات کوچک شناور در خیال های بزرگ

یاهووووووو!

بنازم هوای شهر رو که سر و تهش معلوم نیست! دوباره سر درد و سرماخوردگی و ... شروع شد. نمیدونم چرا یه واکسن همه گیرا سرخک و سرخجه رو جمع نمیکنن به جاش سرماخوردگی به ملت بزنن؟!!!دوا درمون هم که گرون شد. تنها راه پریدن در بغل دریا از روی عرشه لنجه.... و خلاص!

ضد حال

موضوع انشا : ساعت
به نام خدا
ای نام تو بهترین سر آغاز
بی نام تو نامه کی کنم باز
من ساعت ندارم . ولی بابام میگوید که ساعت خیلی خوب است.پارسال که برادرم قبول شد پدرم برایش یه ساعت خرید . برادرم هم میگوید که ساعت خیلی خوب است.ما با ساعت خیلی کارها میکنیم.
این آخرین انشای دانش آموزم بود که چند دقیقه قبل از رفتن خوند.سر زنگ انشا دیدم دارن در میزنن.رفتم دم در. دیدم مری سبزه با موهایی افشان  و لباسی کهنه اما مرتب و دستی پینه بسته   از سختی روزگار  میگه : اومدم انتقالی بچم رو بگیرم. من: کی؟ مرد:... من: امروز پنج شنبه است و مدیر نیست . مرد :نمیشه ما الان باید حرکت کنیم بریم رودان . من با هزار بدبختی ماشین گرفتم.من: یعنی الان میخوای ببریش؟ مرد: آره . تا اون لحظه واقعا فکر نمی کردم تا این حد احساساتی باشم و نسبت به شاگردام حساس. درضمن درسش هم خیلی خوب بود.خوب. چه میشد کرد گفتم بیا . انشاش رو بیست دادم . بعد از رفتن مرد و دانش آموزم . کلاس رو سکوتی گرفت که خیلی دل گیر بود.مثل اینکه برادر آدم از کنارش بره . به همین سادگی/

جشنواره تئاتر

از امروز یعنی مورخ ۲۵ آذر ماه جشنواره استانی تئاتر در فرهنگسرای شهید آوینی به مدت سه روز  برگزار خواهد شد.اگر وقت کردم حتما میرم یه گزارش  مالتی مدیای توپ تهیه میکنم !